اخیراً این شبهه مطرح شده که در صورت تسلط امام رضا(ع) به طب و نگارش رساله ذهبیه توسط ایشان «چرا وقتی به آن حضرت سم دادند، خودشان را درمان نکردند؟!»، فرض این شبهه این است که هر که طب بلد بود نباید بمیرد؛ آیا دانش طب بهکلی مانع مرگ میشود ... .
به گزارش بهداشت نیوز، پس از انتشار فایل صوتی حجتالاسلام فاطمینیا در نامعتبر دانستن راوی کتاب «رساله ذهبیه» حضرت علیبن موسی الرضا(ع) و زیر سؤال بردن انتساب متن این کتاب به امام هشتم شیعیان، دکتر «رضا منتظر» از محققان و پژوهشگران حوزه طب سنتی که صاحب تألیفاتی از جمله «طب اسلامی گنجینه تندرستی» و «طب ایرانی در آینه تاریخ» است، به بررسی صحت و سقم اظهارات حجتالاسلام فاطمینیا پرداخت که پیشتر در باشگاه خبرنگاران تسنیم با عناوین ذیل منتشر شد:
سند کتاب «رساله ذهبیه» را مرحوم علامه عسکری تأیید کرده است
نظر اینجانب درباره «رساله ذهبیه» تغییر نکرده است
اما اخیراً دکتر رستگارپناه در پاسخ به جوابیه اساتید طب ایرانی اسلامی به فرمایشات آیتالله فاطمینیا نوشته است:
«با سلام، من ابتدا فکر کردم این پاسخ را یک روحانی نوشته است ولی در پایان این سه دکتر نوشته شده است.
1 ــ سؤال اول سه دکتر عزیز چقدر حدیثشناس هستند؟
2 ــ سؤال بعدی کلمه طب اسلامی را کدامیک از امامان بهکار بردهاند؟
3 ــ کتاب اصول کافی خودش اکثراً احادیث ضعیف دارد؛ این نظر آیتالله بروجردی و علامه شعرانی و بسیاری از علمای بزرگ است.
3 ــ ما شنیده بودیم پیامبر و امامان گفتهاند هر حدیثی دیدید با قرآن مطابقت دهید ولی نشنیده بودیم هرچه شنیدید قبول کنید مگر خیلی...
4 ــ چرا زمانی که حضرت زهرا(س) در سن جوانی بیمار شدند حضرت علی علیه السلام هیچ طبابتی نفرمودند؟ اگر بلد بودند و نکردند که خوب این گناه بوده است؟ چرا برای بیماری خودشان طبیب یهودی صدا کردند؟
5 ــ چرا به حضرت رضا علیه السلام که سم دادند خودشان داروی ضد سم نخوردند؟
6 ــ اسم یک شاگرد امامان را نام ببرید که پیش ایشان طب خوانده است و شروع به طبابت کرده است؟
7 ــ چرا پیامبر فرمودند اطلبوا العلم ولو بالصین؛ مگر خودشان عالم به همه علوم بشری مثل طب نبودهاند؟
8 ــ اصولاً اعراب قبل از فتح ایران و ترجمه کتابهای یونانی چقدر معلومات طبی داشتند؟ تاریخ طب نشان میدهد مسلمانها بهطور جدی علم را از کشورهای دیگر مثل ایران و یونان یاد گرفتهاند.
9 ــ اگر طب اسلامی وجود داشته در کجای کتابهای طب سنتی معروف به آن اشاره شده است؟ آیا کتاب رازی یا قانون چیزی گفتهاند؟ اگر میدانستند و نگفتهاند، خیانت کردهاند؛ آیا رازی بر جالینوس تکیه میکند یا حدیث؟ اینها که خیلی نزدیکتر از نظر زمانی به تمدن اسلامی بودهاند و خیلی نکات دیگر».
در ادامه پاسخ «سید سعید اسماعیلی» متخصص طب سنتی به اظهارات رستگارپناه آمده است:
1. در روزها و هفتههای اخیر شتابزدگی عجیبی در اظهارنظرهای مخالفان طب اسلامی دیده میشود مثلاً آقای دکتر رستگارپناه که شبهات شاذّی را نسبت به جوابیه اینجانبان به اظهارات آیتالله فاطمینیا درباره طب اسلامی مطرح کرده، ظاهراً حتی امضای پایین نامه را هم درست نخواندهاند و گفتهاند: «من ابتدا فکر کردم این پاسخ را یک روحانی نوشته است ولی در پایان آن اسامی سه دکتر نوشته شده است»، ایشان دقت نکرده که یک نفر از نویسندگان جوابیه حوزوی و پژوهشگر علوم اسلامی است.
2. پرسیدهاند که «سه دکتر عزیز چقدر حدیثشناس هستند؟» اولاً اگر سؤالات طرحشده بلاوجه یا دارای ایراد هستند آنها را مشخص کنید در غیر این صورت، صرف طرح سؤال و اشکال منطقی لزوماً نیاز به حدیثشناس بودن ندارد، البته چنان که گذشت، یکی از امضاءکنندگان نامه پژوهشگر علوم قرآن و حدیث است و دو پزشک امضاءکننده، سوابق و تألیفات مشخصی درباره طب اسلامی دارند که ظاهراً بهدلیل همان شتابزدگی مغفول ایشان مانده است.
احتمالاً به همین دلیل هم هست که شبهه جناب عبادیانی درباره رساله ذهبیه را که توسط دکتر منتظر مفصلاً پاسخ داده شده است تکرار کردهاند، در ثانی اگر این سؤال دارای وجاهت باشد، بهطریق اولی از ایشان که تعداد زیادی شبهه روایی و تاریخی و ... مطرح کرده است باید همین سؤال را پرسید.
3. پرسیدهاند: «کلمه طب اسلامی را کدامیک از امامان به کار بردهاند؟» چهکسی ادعا کرده هر واژهای که به کار میبریم باید مسبوق به سابقه و با مجوز مصداقی ائمه علیهم السلام باشد؟ حضرات معصومین علیهم السلام، عناوینی چون عرفان اسلامی، فلسفه اسلامی، اقتصاد اسلامی و دانشگاه اسلامی را هم به کار نبردهاند؛ آیا شما با همه این واژهها مشکل دارید؟ این واژهها محصول اجتهاد علمای دین است.
واضح است که نباید اخباریگری کنیم و برای تأیید هر چیزی دنبال عین آن در روایت باشیم؛ امثال ایشان نیز چون دنبال انکار طب اسلامی هستند این سؤال را مطرح کردهاند در غیر این صورت، تجربه نشان داده حتی وقتی یک مطلبی را که عیناً در روایت آمده است به ایشان ارائه میکنیم نمیپذیرند و سند روایت یا مخصوص بودن روایت به زمان قدیم و ... را بهانه میکنند.
4. گفتهاند: «ما شنیده بودیم پیامبر و امامان گفتهاند هر حدیثی دیدید با قرآن مطابقت دهید ولی نشنیده بودیم هرچه شنیدید قبول کنید مگر خیلی ...» این روایت بر این نکته تأکید دارد که کلام معصومین علیهم السلام را بهبهانههای مختلف تکذیب نکنید ولی نفرمودهاند که همه را درست تلقی کنید؛ عرضه به قرآن یکی از مبانی سنجش روایات است و البته معیارهای دیگری نیز وجود دارد.
5. گفتهاند: «چرا زمانی که حضرت زهرا(س) در سن جوانی بیمار شدند حضرت علی علیه السلام هیچ طبابتی نفرمودند؟ اگر بلد بودند و نکردند که خوب، این گناه بوده است؟ چرا برای بیماری خودشان طبیب یهودی صدا کردند؟»،
اولاً از کجا میگویید درمان نکردهاند؟ ثانیاً این لحن که «اگر بلد بودند و نکردند گناه بوده است» خطاب به کسی که باب شهر علم پیامبر صلوات الله علیه و آله است، از زبان یک مسلمان و شیعه، گزنده و دور از رعایت احترام برای وصی نبی مکرم اسلام علیهما السلام مینماید؛ احتمالاً شما به عصمت معصومین علیهم السّلام معتقدید!
در مورد ضربت خوردن علی علیه السلام لازم است به این سؤال پاسخ بدهید در کدام متن تاریخی ذکر شده که امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده برای من طبیب بیاورید؟ اگر حتی یک مورد سراغ دارید نشان بدهید.
6. گفتهاند: «چرا وقتی به حضرت رضا علیه السلام سم دادند خودشان داروی ضد سم نخوردند؟»،
ظاهراً فرض ایشان این است که هر که طب بلد بود نباید بمیرد و اگر هر نوع جراحتی برداشت یا به او سم دادند باید خود را درمان کند؛ آیا دانش طب بهکلی مانع مرگ میشود؟ ابنسینا و رازی مردهاند و متخصصان و فوقتخصصهای رشتههای مختلف طب امروزی نیز دیر یا زود میمیرند.
آیا هیچ جراح مغز و اعصابی بر اثر ضربه مغزی نمرده؟ آیا هیچ متخصص قلبی بر اثر سکته قلبی نمرده؟ از مرگ گریزی نیست؛ من و شما هم میمیریم و در برابر همه اعمال و رفتار و گفتارمان باید در محضر الهی پاسخگو باشیم و اصولاً چرا فکر میکنید وقتی امام طب میداند همه جا باید دست به کار شده و تجویز کند؟ آیا بهتر نیست چنین تفسیر کنیم پیامبر و امام که از خدا علم آموختهاند و به مقدرات الهی نیز آگاهند، در بیماری و حیات و مرگ تسلیم او هستند و میدانند جایی که قرار است تقدیر الهی جاری شود نباید درمان کنند؟ با همین استدلال است که امام حسین علیه السلام در کربلا یاری فرشتگان را نمیپذیرد.
7. گفتهاند: «اسم یک شاگرد از امامان را نام ببرید که پیش ایشان طب خوانده و شروع به طبابت کرده است؟»،
اوّلاً شاگردان ائمه روایات فراوانی در حوزه طب از ایشان نقل کردهاند؛ در برخی از زمینهها روایات متواتر است و مراجع معظم تقلید با استناد به آنها حکم فقهی صادر کردهاند؛ در ثانی بهفرض که امام معصوم به کسی طب درس نداده باشد آیا از این حرف میشود نتیجه گرفت که نیاز به آموزش طب نبوده است؟ و میشود نتیجه گرفت که روایات اهل بیت برای رسیدن به یک مکتب طبی ناکارآمد است؟
چرا چنین فکر نمیکنید که امامان تمام عمر سر اصل اسلام یا در حال جنگ و یا در زندان بودند و فرصت این کار را نیافتهاند اما سکوت هم نکرده و کدهای لازم را لابهلای سخنان خود بیان کرده و اصول و مبانیای را که میشود زیربنای طب و درمان باشد معرفی کردهاند؛ آیا همین نکته که علیرغم خفقان حاکم بر زندگی اهل بیت هزاران روایت طبی از آنان باقی مانده دال بر اهمیتی نبوده که آنها برای مقوله سلامت قائل بودهاند؟
8.گفتهاند: «چرا پیامبر فرمودند اطلبوا العلم ولو بالصین؛ مگر خودشان عالم به همه علوم بشری مثل طب نبودهاند؟»، هیچ یک از صحابه و تابعین از کلام پیامبر چنین چیزی که شما فهمیدید نفهمیده بودند لذا هیچ یک برای کسب علم به چین نرفتند؛ این روایت ناظر به تشویق به کسب دانش است و چین نماد سختی علمآموزی است؛ در آن زمان وقتی میخواستند بگویند کاری سخت است آن را به رفتن به چین تشبیه میکردند، پس مقصود روایت این میشود که با هر سختی که بود کسب علم کنید البته نمیدانیم چرا فقط بعضی روایات را نقل میکنید و انبوه روایات دیگر را که تأمینکننده مقصود شما نیست نادیده میگیرید، مثلاً روایت پیامبر که خود را شهر علم معرفی میکند و علی علیه السلام را باب آن و یا روایت امام باقر که میفرمایند اگر به شرق و غرب عالم بروید علم صحیح پیدا نمیکنید مگر نزد ما اهل بیت؟
9. گفتهاند: «اصولاً اعراب قبل از فتح ایران و ترجمه کتابهای یونانی چقدر معلومات طبی داشتند؟ تاریخ طب نشان میدهد مسلمانها بهطور جدی علم را از کشورهای دیگر مثل ایران و یونان یاد گرفتهاند.»،
اگر منظور شما از اعراب، اعراب منهای پیامبر و ائمه باشد درست است و اگر اعراب با احتساب پیامبر و امام باشد کاملاً غلط؛ امیرالمؤمنین علیه السّلام مکرر فرمود سلونی قبل ان تفقدونی (از من سؤال کنید قبل از آن که مرا از دست بدهید)، اما عرب جاهل تعداد موهای سر و ریشش را میپرسید؛ در تاریخ مناظرههای مختلفی بین ائمه و عالمان دوران از جمله طبیبان ایران و یونان و هند نقل شده که همگی نشاندهنده برتری علمی امامان بوده که مطالعه آن را به شما توصیه میکنیم.
10. گفتهاند: «اگر طب اسلامی وجود داشته در کجای کتابهای طب سنتی معروف به آن اشاره شده است؟ آیا کتاب رازی یا قانون چیزی گفتهاند؟ اگر میدانستند و نگفتهاند خیانت کردهاند؛ آیا رازی بر جالینوس تکیه میکند یا حدیث؟ اینها که خیلی نزدیکتر از نظر زمانی به تمدن اسلامی بودهاند.»، اولاً بهفرض که در کلام حکما هیچ اشارهای به طب اسلامی نشده باشد (که چنین نیست) آیا این دلیل بر این است که الآن هم نباید بهدنبال آن باشیم؟
اشکال شما در تمام مطالبتان این است که جلوی یک سؤال تاریخی که دهها پاسخ میتواند داشته باشد همان پاسخی را که در ذهنتان هست و دوست دارید قرار میدهید؛ آیا این منطقی و عقلانی است؟ اگر تصور میکنید حکما به طب اسلامی اشاره نکردهاند لطفاً تاریخ علم را بخوانید تا به جواب برسید.
مورخین و اهل علم میدانند که جمعآوری روایات شیعه تا چند قرن بعد از دوران حکما طول کشیده است مثلاً کتاب من لایحضره الفقیه بعد از حیات رازی نگاشته شده و 110 جلد بحارالانوار علامه مجلسی 700 سال بعد از حیات بوعلی سینا نوشته شده است؛ در زمان حکما روایات در کتب مختلف پراکنده بود و عمده آنها در دسترس ایشان نبود.
با این حال چنین نبوده که از روایات استفاده نکرده باشند مثلاً ابنسینا در بحثهایی مانند شیر مرضعه و قارچ به روایات اشاره کرده و از آنها بهره برده است؛ برای مثال جناب شیخ درباره قارچ اینگونه میفرمایند: «ماؤه کما هو یجلو العین مرویا عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم و اعترافا من المسیح الطبیب و غیره» نکته جالب در عبارت شیخ این است که نظر طبی خود را در نهایت تسلیم به فرمایش پیامبر اکرم مستند میکند و سخن اطبا را اعتراف به این حقیقت تلقی میکند؛ مدعیان طب سنتی که خود را مسلمان میدانند اگر خودشان را بالاتر از بوعلی نمیدانند میتوانند شیوه ایشان را یاد بگیرند.
ثالثاً اگر عدم اشاره این اطباء به احادیث طبی را مبنای صحت استدلال شما فرض کنیم، مجبوریم به تکذیب عدهای از حکما مانند عقیلی خراسانی بپردازیم که در جاهای مختلف به احادیث شریف اشاره کردهاند و حتی روایات را مقدم بر استدلالات علمی خود دانستهاند مانند بحث استفاده از اناء ذهبی و فضی یا شرب شراب یا نقل بخشی از رساله ذهبیه در کتاب خلاصة الحکمه یا نقل شراب حلال در قرابادین بهنقل از رساله ذهبیه و ... .
در پایان به جنابعالی توصیه میکنیم سری به موتورهای جستوجوی علمی بزنید و موضوعات مطروحه در روایات را که در تحقیقات تجربی هم مفید بودن آن ثابت شده، مشاهده کنید مثلاً در مورد سیاهدانه، روزه، حجامت، تغذیه و ... .
وااسفا که با اینهمه شواهد عقلی و نقلی، هنوز بحث میکنیم که پیامبر صلوات الله علیه و آله طب میدانسته یا نه؟ والسلام».
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص ،قومیت ها ،عقاید دیگران باشد و یا با قوانین کشور وآموزه های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.